ماشین مبارزه و ضرورت بازاندیشی؛ تجربهای از درون
تحلیل تجربهای از درون ماشین مبارزه؛ نگاهی به چالشهای ساختاری، فرصتهای از دسترفته و لزوم بازنگری برای حفظ پویایی، شایستهسالاری و جذب نسل نو در مسیر آزادی ایران.
یاداشت تحلیلی
سینا ترابی
7/23/20251 min read


در مسیر مبارزه برای آزادی ایران، هر ابزار، پلتفرم و شبکهای که در خدمت سازماندهی، همافزایی و توانافزایی نیروهای آزادیخواه قرار بگیرد، ارزشمند و قابل احترام است. ماشین مبارزه یکی از مهمترین این تلاشهاست که با پشتوانه فکری، رسانهای و انسانی شکل گرفت تا بستر اجرای پروژههای راهبردی و جذب نیروهای کنشگر باشد.
من در این ساختار، با نیت همکاری فعال و سازنده، پروژههایی در زمینههای متنوع پیشنهاد و اجرا کردم:
از طرحهایی عملیاتی همچون شبکه ارتباطی با استارلینک، تأمین دستیار هوش مصنوعی برای اعضا و پروژه DeFi کامیاب،
تا پروژههای فرهنگی و رسانهای نظیر سریال انیمیشنی شاهنامه، روایت سرکوب خاموش، و کتاب صوتی "نسیم دگرگونی".
این پروژهها، حاصل ماهها فکر، آزمون و ساختاردهی بودند و بسیاری از آنها بدون هیچ بودجهای تا مراحل جدی توسعه پیش رفتهاند.
اما در کنار این کوششها، با واقعیتی مواجه شدم که از بیان آن ناگزیریم:
برخی پروژهها با ارزش فنی و محتوایی نسبتاً پایینتر، بدون تأخیر تأیید شدند، در حالیکه پروژههایی زیربنایی، نوآورانه و آیندهنگر، در صف بررسی باقی ماندند. گاه دیده شد بودجههای قابل توجهی تخصیص داده شد اما خروجی آنها به شکل حرفهای و واقعی با آن تناسب نداشت.
در مواردی که مستنداتی از سوءمدیریت مالی یا اجرایی در دست داشتم، با احترام و دلسوزی، آنها را به مسئولان مربوط گزارش دادم و خوشبختانه واکنشهایی نیز در جهت اصلاح اتفاق افتاد.
در این مسیر، لازم میدانم بهصراحت بگویم که برخی افراد در ماشین مبارزه، نهتنها شایسته اعتمادند بلکه سرمایهای برای این مسیر هستند:
دکتر ایمان فروتن، با نگاه کلان، نقش راهبردی و خلاقانهای در طراحی این ساختار داشته؛
ابراهام گنجی، مدیری خوشنام در حوزه مالی، با دقت و سلامت عمل کرده؛
و دکتر شهریه بحری، بانویی فرهیخته و علمی، که حضورش الهامبخش و ضروریست.
و بسیاری دیگر از یاران و همراهان همچون نوشین طهماسبی پور٬نینا نازنین کارلسون٬اشکان امین زاده٬ شیوا شیبانی و... که نقشی فعال و کلیدی در حرکت اپوزوسیون دارند.
اما همزمان، با پدیدهای مواجهیم که نه از سوءنیت، بلکه از ساختارهای محافظهکار و سنتی ناشی میشود:
سالخوردگی سیستم، مشغولسازی نیروهای مؤثر در کارهای نگهدارنده بهجای تولیدی، و عدم واگذاری اعتماد به نسل تازه، سبب شده ماشین مبارزه پویایی لازم برای جذب نسل نو، اجرای پروژههای جسورانه، و استفاده از فرصتهای دیجیتال امروز را نداشته باشد.
پیشنهاد من نه براندازی ساختار، بلکه «بازنگری در نقش آن» است.
ماشین مبارزه اگر بخواهد مؤثر بماند، باید:
از مدل تصمیمگیری متمرکز فاصله بگیرد و از مکانیسمهای مشارکتی و مشورتی بهره بگیرد؛
شایستهسالاری را ملاک انتخاب مدیران پروژهها قرار دهد، نه صرفاً وفاداری یا سابقه؛
برای جذب نسل نو و نیروهای دیجیتالمحور، مسیرهای تازهای باز کند؛
و نگذارد روحیه انقلابی، در تکرار ساختارهای بسته از بین برود.
من همچنان خود را بخشی از این مسیر میدانم. نه برای تقابل، بلکه برای گفتوگوی سازنده. نه برای حذف، بلکه برای کمک به پالایش.
چرا که این خانه را — اگر قرار است مأوای مبارزان باشد — باید با مصالحی تازه، شفاف، و زنده بازسازی کرد.